Saturday, May 2, 2009
دعای مادر
این روزها ، روزهای سخت امتحانات آخر سال هست... و بالاخره باید تمام تلاش رو کرد که از اونجا رونده و از اینجا مونده نشد...ترم قبل که خدا رو شکر واحدها با نمره خوب پاس شد..ایشالله خدا کمک کنه و مامان هم دعا و این ترم هم که تا اینجا به خیر و خوشی تموم شده، تموم شه و برگردم ایران...
راستی میدونین من خیلی به دعای مادرم اعتقاد دارم؟ از زمانی که یادم میاد قبل از امتحان حتما باید میگفتم " مامان برام دعا کنی ها، یادت نره" و خیلی تاکید داشتم که حتما دعا کنه وگرنه امتحان رو بد میدادم! این عادت دیرینه هنوز پابرجاست و قبل از هر امتحان با هزار مشقت یه زنگ ایران و " مامان برام دعا کنی ها ، یادت نره"...
باور کنین هرچی هم تو زندگیم سختی کشیدم و میدونم خواهم کشید از این بود که سالها پیش دل مادرم رو شکستم...با اینکه خودش میگه بخشیدم ولی من میدونم اون روزها چی کشید!
در هر صورت امیدوارم خدا سایه همه مادرها و از جمله مادر مهربون خودم رو بالای سر بچه ها نگه داره و دعای خیر همه مادرها بالای سر بچه ها....
مادر جون دستت رو از راه دور میبوسم و برات از خدا طول عمر همراه با سلامتی آرزو میکنم....
Subscribe to Posts [Atom]
Post a Comment
نظر دوست عزیزم...