Wednesday, June 24, 2009
باز بدون پارسا
امروز صبح دیگه کسی نبود که با چشای شیطونش منو از خواب بیدار کنه!
دیگه امروز خونه ساکت و فضا خالی از خنده های کوچولوی منه!
مجبور شدم پارسا رو برای تست هوش ببرم پیش باباش و فکر میکنم دیگه نباید انتظار برگشتش رو تو این روزهای باقیمانده بکشم!
پسر گلم چطوری این روزها رو بدون تو سر کنم؟؟؟؟؟
Wednesday, June 17, 2009
پارسا و پوریا در شهربازی
دوست ندارم خوشی و لذت این روزها رو با یاد تلخی 8 روز دیگه که باید از پارسا جدا بشم از بین ببرم....
امروز رو عشق است فردا رو بی خیال!!
Sunday, June 7, 2009
پارسا و انتخابات
شور انتخاباتی در پارسا هم اثر گذاشته... نمیدونم حالا چرا اینقدر تعصب رو موسوی داره ...عکس موسوی رو میگیره و تو خیابونا راه میره هی هم میگه موسوی موسوی...
این هم پارسا در حال کامیون سواری....
Wednesday, June 3, 2009
چه شود...
دیشب برای اولین بار از طریق قانون جلوی بابای پارسا که اومده بود پارسا رو با زور ببره ایستادم و خیلی هم خوشحالم از کار خودم...
نمیدونم سرانجام چی میشه و آخرش چی ؟ ولی امیدوارم همه چی به خیر و خوشی تموم بشه!!!
فقط موندم گناه این بچه چی بود که ناخواسته وارد این بازی شد؟
Monday, June 1, 2009
عکسهای پارسا
پارسا امروز میگه: مامانی خب تو که همش با بابایی دعوات میشه خب از هم جدا شین...
من: خب ما جدا شدیم دیگه مامان جون ...
پارسا: اه ..... کی؟؟؟؟؟؟؟؟
بچم بعد از 3 سال تازه دوزاریش افتاده که جریان از چه قراره....
پارک مورد علاقه پارسا...
امیدوارم عکسها براتون باز شده باشه...
Subscribe to Posts [Atom]