Saturday, February 7, 2009

 

درد دل با خدا

خدایا شکرت...

خدایا اینهمه مدت قدرت اینو به من دادی که ندیدنش رو تحمل کنم ، ازت مبخوام این صبر رو بدی که نشندین صداش رو هم تحمل کنم!

خدایا ، لذت آغوش گرمشو از من گرفتی ..حتما حکمتی داشتی..ازت میخوام آغوش جدیدی رو که براش باز کردی گرمتر از قبل براش نگه داری...

خدایا، تمام دردهای دنیا تو دل منه، اگه قراره دردی به دردهای اون اضافه بشه دنیا رو روی سر من خراب کن ولی نذار دل کوچیکش دردی رو بکشه...

خدایا ، شب و روز از بی خبری و دلتنگیش اشک میریزم و طاقت میارم، ولی نذاری چشای قشنگش یه روز بدون من به اشک بشینه...

خدایا ، اون یه تیکه از وجودمه که هر لحظه نداشتنش برام یه دنیا زجره ، ولی نذار اون بدون من زجر بکشه و مهر منو تو دلش کم کن...

خدایا هزار مرتبه شکرت که تو ، توی این دنیای غریب تنهام نمیذاری و هر لحظه وجودت رو کتار خودم حس میکنم ، پسر منو هم تنها نذار ...میدونم بزرگتر از اونی هستی که یک بچه رو با مادر غریبی که کنار خودش دیده تنها نذاری...

خدایا ، صداش رو نمیشنوم ، خودش رو نمیبینم ولی صدای نفسهاش تو گوشمه و لبخند قشنگش جلوی چشمام...

دل مهربونش رو قد دریا بزرگ کن تا به تموم چیزهایی که من ازش گرفتمو نداره عادت کنه...

خدایا دو دست کوچیکش رو تو دستای بزرگ تو گذاشتم و تنها کاری که میتونم بکنم اینه که براش دعا کنم و خدایا ازت میخوام مواظب کوچولوی من باشی...

پارسای من از امروز یه زندگی جدید رو با یه آدمی که قراره نقش مادر جدید رو براش بازی کنه آغاز کرده..روزهای قشنگی رو براش آرزو میکنم...

خدایا شکرت...

Image Hosting by PictureTrail.com


Comments:

Post a Comment

نظر دوست عزیزم...

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]