Friday, July 11, 2008
اولین کنفرانس
الان از اولین کنفرانسی یا به قول اینها presentation داشتم برمیگردم...نمیدونین چه کردم...با ایرانیها که کلا تو کلاس ۵ نفر هستیم یک گروه شدیم...از هز گروه یکی باید میرفت و کنفرانس میداد.بعد اونا به من گفتن تو باید بری ...منم که دیگه همتون میدونین خدای اعتماد به نفس..گفتم قبول...
بهم گفتن نت بنویس از رو نت بگو...گفتم نه بابا همینجور میگم..خلاصه نوبت ما شد و رفتیم...نا سلامتی تاتری هستیم ها...حاتون خالی چنان presentation دادم که استاده هم واسم کف زد ...
ولی دیگه فعل و فاعل و زمان حال و آینده...قاطی شده بود با همدیگه بعد که نشستم استاده گفت مهم نیست چه طوری حرف بزنین مهم اینه که بتونین مطلب رو برسونین....منظورش با من که نبوده؟
Subscribe to Posts [Atom]
Post a Comment
نظر دوست عزیزم...