Saturday, January 2, 2010

 

سفر به جزیره گوا

با اجازه فردا عازم هستم به جزیره گوا
گوا یکی از قشنگترین جزایر جهان هست که در جنوب هند قرار گرفته ...
دیگه گفتیم از تعطیلات استفاده کنیم و یه چرخی بزنیم...
حتما تو پست بعدی براتون کلی عکس قشنگ از جزیره زیبای گوا میذارم...
تا پست بعدی ...

Thursday, December 31, 2009

 

اخطار !!!!

نمیدونین به چه مصیبتی گرفتار شدم ....
آخصبح که پاشدم وبلاگ رو باز کنم دیدم وبلاگم نیست !!!!تعجب به همین راحتی ... و وبلاگ پارسا هم پاک شده کامل ....تعجبگریهگریه خلاصه در بین گریه و زاریهام دختری در مزرعه به دادم... قلبواقعا اگه اون نبود من تا الان داشتم همچنان گریه میکردم... یه دنیا ازت ممنونم عزیزم که مطالب رو برگردوندی... قلبماچ
خلاصه وبلاگ خودم هم دسترسی بهش ممکن نیست .... در آخر فهمیدم همه اینها به این وقایع چند روزه وصله ! که اومدن و بدون در نظر گرفتن احساسات مردم یه سری وبلاگ رو پاک و یا خرابکاری کردن !!!!عصبانی در هر صورت تمام وبلاگم رو به اینجا منتقل کردم تا از شر هر جانوری در امان بمونه !زبان بگو حالا اگه مردین بیاین اینجا رو پاک کنین زبان.... شما هم مواظب وبلاگاتون باشین.... استرس

Wednesday, December 23, 2009

 

آماده شدن برای کریسمس

چند روز دیگه کریسمس هست و همه باز دارن آماده میشن برای یه جشن بزرگ دیگه ... خوبه آدم تو کشور ٧٢ ملت زندگی کنه ها ! به مناسبت هر دینی یه جشنی برپا میشه !

یه سری عکس گرفتم از مالهای مختلف ... گفتم بیکار نباشیم فعلا عکس ببنینم....چشمک


Tuesday, December 22, 2009

 

امتحانا تموم شدددددددد

باورم نمیشه واقعا بعد از حدود یک ماه و نیم که امتحانای میان ترم دوم و پایان ترم و دادم دیگه الان بیکارم هوراهوراهورا

بالاخره درس و مشق تموم شد .... خدا رو شکر همه امتحانا رو به خوبی دادم و جای هیچ نگرانی نیست ...... یه پایان نامه میمونه برای ترم آخر که اونم دیگه جای مشکلی نداره ....

باورم نمیشه بالاخره با این همه عذاب و مشقت درس خوندن من هم به پایان رسیده....

احساس میکنم تازه از امروز کار اصلی من شروع میشه... هزار تا کار و فکری که دارم باید انجام بدم .... واییییی خدا چقدر کار دارم.....

الان بی خیال همه چی بزن بریم تفریح..... هوراچشمک


Monday, December 14, 2009

 

آداب و رسوم ازدواج هندی

دوتا خونه اونورتر از ما عروسیه... سوای از سر و صدایی که ما رو حسابی از درس و مشق تو این فصل امتحانا انداخته .... جالبه که یه سری از آداب و رسوم ازدواج هندیها (روز عروسی ) رو که باز هم نتیجه تحقیقات بنده هست رو بدونین....

روز عروسی ، عروس بدون هیچ آرایشی و لباس و کلا مثل یه روز عادی میشینه تو خونه تو یه اتاق که هیچ کس نباید بره تو اون اتاق...

بعد آقای داماد با لباس دامادی و بزک دوزکهای مخصوص سوار بر اسب در حالی که لباس عروس رو در دست داره از راه میرسه و میهمانها همه بهش خوشامد میگن و حالا ....

آقای داماد نفر اولی هست که میره تو اون اتاق و عروس رو میبینه بدون هیچ آرایشی ...

بعد لباس رو به عروس میده ، یعنی اینکه آقا حاضر شو...

بعد مسئول آرایش عروس یکی از فامیلهای داماد که آرایش بلده در اولویت قرار داره وگرنه کس دیگری میاد تو اون اتاق و شروع به آرایش عروس میکنه و دستهاشو حنا میکنه ...

Image Hosting by PictureTrail.com

در حین آرایش عروس باید گریه کنه و هیچ حرفی هم نزنه ! هرچی بیشتر گریه کنه و کمتر حرف بزنه یعنی اصالت خانوادگی بیشتری داره !‌ (قابل توجه این دخترهای ایرانی که تازه تو آرایشگاه هزار تا خورده فرمایش دارن که خط چشمم اینجوری باشه و سایه فلان رنگ )

در هر صورت عروس گریه کنان آماده میشه و یه حلقه گل میدن دستش که حالا پاشو برو تو مهمونا و گل رو بنداز گردن دوماد ! عروس میاد و گل میندازه و داماد هم گل میندازه گردن عروس .... و عروس اصلا نباید برقصه یا خیلی بخنده و خوشحال باشه (این هم قابل توجه عروسهای ایرانی که به زور باید بشونیشون )

Image Hosting by PictureTrail.com

خلاصه عروسی تموم میشه و ....

و یه سری دستید که حتما دیدین تو فیلمها تا آرنج هر دو دستشون پره با ید تا یکسال دستشون باشه ... اینم بگم که ایتقدر تحمل این دستبندها سخته که من یه روز دستم بود تمام دستم خارش گرفته بود.... چه برسه یه سال....

خلاصه اینهم عروسی هندیها !!!!!!!!

Image Hosting by PictureTrail.com


Saturday, December 12, 2009

 

خونه جدید

همین الان از ایران مامان اینا بهم زنگ زدن و گفتن که :

خونه جدید خریدن هوراهورا

خدا رو هزار مرتبه شکر که بالاخره طلسم این خونه هم شکسته شد ....

خیلی خوشحالمهورانیشخند

تازه قراره آدرس و شماره تلفن جدید رو به من ندن....سبز میبینین تو رو خدا خنده


Tuesday, December 8, 2009

 

پارسا در شاهرود

دیشب یه دفعه تلفنم زنگ زد و دیدم پارسا از شاهرود ... کلی خوشحال شدم و گفتم سریع بیا اینترنت تا ببینمت... ولی متاسفانه یادم نبود هر وقت تقی به توقی توی این مملکت میخوره اولین کاری که میکنن قطع اینترنت و مسنجر هست !

به بدبختی بنده های خدا آنلاین شدن ولی نه میتونستن کامنت منو ببینن نه وب و نه من میتونستم وب اونها رو باز کنم !!!! که در همین گیر و دار هم بابای پارسا اومده بود و پارسا رو از خونه مامانم اینا برد...

یعنی میخواستم این لپتاپ رو پرت کنم از پنجره بیرون ... و درس خوندن برای امتحان امروز هم تعطیل شد !!!

ولی مامانم اینا کلی از پارسا تعریف کردن برام...گفتن خیلی بزرگ شده و گفتن وضع درس و مشقش هم عالی بوده ... خط خوب و نمره های ٢٠ ...

خدایا شکرت که همه چی خوبه ...

اگر بابای پارسا قبول کنه عید با مامانم اینا میاد اینجا ....

چشم انتظار دیدنتم کوچولوی من ...

Image Hosting by PictureTrail.com


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]